در جوامع همه گرایانه برنامه ای اتحادیه ای، برنامه ریزی از پایین به بالا و در صورت بندی انجمن های نامتمرکز است که در آن مردم با نظارت لازم اهداف اجتماعی اقتصادی خود را دنبال و با انجمن های بالاتر هماهنگ می شوند؛ مانند هماهنگی میان انجمن های محلی با انجمن های شهری، ایالتی و کشوری. مالکیت به صورت اتحادیه ای است. راه های تولیدی به شوراهای نامتمرکز متعلق است. آرای گونه گون شوراهای اتحادیه ای و سندیکایی، نشانه ای از دیالکتیک پرودنی و شبیه به نوعی از جامعه ی آنارشیستی کمونیستی، یا جامعه ای اتحادیه ای /فدرالی است. سلسله مراتب قدرت در تمام شوراها ساختاری و بنابر دیالکتیک منتسکیویی /پرودنی /گورویچی آرونی، قدرت هر شورا بازدارنده ی قدرت دیگر شوراها و موجب تعادل در ساختار قدرت می شود، تعادلی به نفع همه و نه یک یا چند جناح قدرتمند. بالندیه: (از نظر گورویچ) مثبت بودن جامعه شناسی از پوزیتیویسم برنمی خیزد، یعنی سیستمی از پیش آماده، همانند دیگر سیستم ها. این گام نیازمند تسلیم مطلق به تجربه است، آنچه دیالکتیک را به تجربه بسیار نزدیک می کند، این است که چارچوب ارجاع خود را پیوسته می شکند. تجربه گرایی تند نیازمند وفاداری به تجربه، با هر قیمت ممکن است؛ یعنی ورود در فهم جهانی واقعیت اجتماعی. این ویژگی روش شناختی همان کاربرد منطقی فکر پدیده ی اجتماعی تام TSP است. جامعه شناسان، به جای پراکندگی و تجریدسازی، باید برای بازسازی کل بکوشند؛ یعنی مردود دانستن قطعی تجربه گرایی جزئی و نیز پدید آوردن خلاقیت و ضرور کردن تفسیری پویا و خلاق. هردوی تجربه و دیالکتیک به آدمی چسبیده اند، به هر چیزی که نشانگر کنش آدمی است.
باسر من: انتقاد گورویچ از مرتن به نقطه ای می رسد که او تجریدسازی کارکردگرایان را کار کرد واقعی یک مای مشخص می بیند. به دیگر سخن، آنها با هم مرتبط هستند. به این معنا کار کرد از نظر گورویچ با مفهوم نقش در معنای جمعی آن در جرج هربرت مید و پیروانش معنایی موازی دارند. وایتهد و مید، از پیش پردازان گورویچ بودند. کمتر می توان به این نکته شک نمود که گورویچ تحت تأثیر مید بود، کسی که گورویچ وی را ستایش می کرد.