«قایقران» همچون اثر قبلی کرونین، «سهگانهی گذرگاه»، سرشار از رگههای جریان سیال ذهن و ابهام زمانی است.
مهارت قاطع کرونین بر پویایی سینوسی طرح، و خلق شخصیتهای باورپذیری که با نقاط قوتوضعف شکل گرفتهاند، باعث میشود این ژست جسورانهاش بهشکل داستانی جذاب نمود پیدا کند.
مجمع الجزایر پروسپرا که توسط نابغهی اسرارآمیزی معروف به طراح تأسیس شده است، از وحشت دنیای بیرونی رو به وخامت پنهان است. در این جزیره رویاگون، شهروندان خوششانس پروسپرا از زندگی طولانی و پرباری برخوردارند تا زمانی که مانیتورهای تعبیه شده در ساعدشان که برای اندازهگیری سلامت جسمی و رفاه روانیشان قرار دارد، به زیر ۱۰ درصد میرسد. سپس خود را بازنشسته میکنند و سوار کشتی به جزیرهای که به عنوان مهدکودک شناخته میشود میروند، جایی که بدنهای ناتوانشان تجدید میشود، خاطراتشان پاک میشود، و آماده میشوند تا زندگی را از نو آغاز کنند.
پروکتور بنت، از دپارتمان قراردادهای اجتماعی، شغل رضایتبخشی بهعنوان قایقران دارد، به آرامی مردم را در فرآیند بازنشستگی راهنمایی میکند و در صورت لزوم، آن را به اجرا در میآورد. اما همهچیز برای پروکتور خوب نیست. او در حال رویاپردازی برای چیزی است که قرار است در پروسپرا غیرممکن باشد. روزی درصد مانیتور او به سرعت شروع به کاهش هشداردهنده میکند. و سپس روزی فرا میرسد که او احضار میشود تا پدرش را بازنشسته کند، پدرش قبلاز سوارشدن در کشتی، پیامی نگرانکننده و مرموز به او میدهد.
در همین حال، چیزی درحال تکانخوردن است. کارکنان پشتیبانی، مردان و زنان معمولی که نیروی کار را برای ادارهی پروسپرا فراهم میکنند، شروع به زیرسوالبردن جایگاه خود در نظم اجتماعی کردهاند. ناآرامی در حال ایجاد است، و شایعاتی در مورد یک گروه مقاومت معروف به «ورودیان» که ممکن است به انقلاب دامن بزند، منتشر میشود.
به زودی پروکتور متوجه میشود که همهی چیزهایی را که زمانی باور میکرد زیر سوال میبرد، درگیر دلیلی بسیار بزرگتر از آنچه تصور میکرد شده و در یک ماموریت ناامیدکننده برای کشف حقیقت قرار دارد.