آدمی چگونه عاشق نوشتن میشود؟ چه طور در دام قصهها گرفتار میشود و خلاصی نمییابد؟ رادیو هنوز یک راز بود سرگذشت خواندنی یکی از داستان نویسان با قریحهی ایرانی به قلم خودش است؛ سرگذشتی که بیش از این که زندگی شخصیاش را روایت کند آتش اشتیاق او به قصه، کتاب خواندن و نوشتن را به تصویر میکشد: نوجوانی دلباخته به متلها و واسونکها و دوبیتیهایی که از پیرمردها و پیرزنهای شهر میشنود، بچهای دبستانی که از قفسهی معلمش کتابی پیدا میکند که او را به عجیبترین سفر عمرش میبرد: به قلب نیویورک، وسط دستهای از خلافکاران. محمد کشاورز تصاویری جذاب، زنده و دلنشین را از تکاپوی مدام یک عاشق کتاب در گذر از مصایب روزگار پیش چشممان میگذارد. از ماجرای نوجوانی که به شوق شنیدن صدای خودش از رادیو هزار جور قصه و داستان سر هم میکند تا قصهی عاقله مردی که غیر از کتابهای ممنوعه و جلد سفیدش سرمایهی دیگری برای کار و زندگی ندارد. کتاب شامل شش خاطره نگاری و سه مقاله با موضوع روایت، ادبیات و کتاب است. در این خاطرهنگاریها با مردی آشنا میشویم که با ابزار داستان و کلمه عقایدش به زندگی و انسان را شکل میدهد، تغییرشان میدهد و به شناختی نو از خودش، جامعه و جهانش میرسد.