بیشتر افراد درک درستی از مثبت اندیشی ندارند و آن را با «خوش خیالی» یا «مثبت اندیشی سمی» اشتباه میگیرند. مخصوصاً افراد بدبین و بی اعتماد که دنیا را از پشت عینک بدبینی میبینند و مدام با هشدارهای خود به دیگران میگویند که دنیا بی رحم و بی انصاف است، دیگران همه بد هستند و کسانی که قصد کمک کردن و خیرخواهی به شما را دارند حیله گر و با قصد حربهای برای نزدیک شدن به شما میدانند و مدام میگویند که آنها میخواهند با این کارشان در آینده از شما سوء استفاده کنند؛ چون هیچ گربه ای بی دلیل موش نمیگیرد و… باعث ایجاد شک و بدبینی در دیگران مخصوصاً کودکان میشوند. در سال ۲۰۰۶، حین تحصیل در دوره ی کارشناسی ارشد با رویکرد روان درمانی مثبت اندیشی که توسط پروفسور مارتین سلیگمن معرفی شده بود آشنا شدم و با راهنماییهای استاد عزیزم پروفسور کومار و مطالعه ی کتابهایی در این زمینه، از جمله کتابی که در دست دارید، در این زمینه اطلاعات و تجربیات ارزشمندی را به دست آوردم. در این کتاب نویسنده سعی دارد راهکارهایی برای مثبت اندیشی که به رشد شخصیت منجر میشود ارائه دهد.