دهانت را چو رازی با دهانم در میان بگذار
برای کارهای این چنینی هم زمان بگذار
کسی از نامت ای جان دلم بویی نخواهد برد
پزشکم گفته است این قرص را زیر زبان بگذار
به هر شکلی شده می چینمت ای سیب دور از دست!
خودت لطفی کن و پای درختت نردبان بگذار
زمینی ها تو را و آسمانت را نمی فهمند
بخوان و رادیو را روی موج «شد خزان» بگذار
بمیرانم! من از بهبودی بی تو هراسانم!
خودت را جای من تنها نه، جای هردومان بگذار