ساقی، بده از آن می مشدیت سبویی
تا قایمکی تر کنم از باده گلویی
زآن می که کند زاویه دید مرا باز
اعطا کندم پنجرهای رو به ویویی
کز خانه برون آیم و از خلق ببرّم
بالشت و تشک پهن کنم بر سر کویی
(از متن کتاب)