«بحران بورژوازی اسلامی» جلد پنجم کتابخانه ی الهیات سیاسی اندکی از اندیشه ی سیاسی فاصله میگیرد و کمی به جامعه شناسی سیاسی نزدیک میشود. در واقع تأسیس بورژوازی اسلامی رویایی بود که در دهه ی هفتاد در ایران شکل گرفت بدون آن که صاحبان آن رویا چندان از نظریه های علوم اجتماعی آگاه باشند. ایران مدرن دو بار در معرض تأسیس طبقه ی متوسط شهرنشین بورژوازی قرار گرفت:
اول - پس از کودتای ۲۸ مرداد و سرکوب ۱۵ خرداد و قبل از صعود قیمت نفت، سلطنت پهلوی نیازمند پایگاهی اجتماعی بود. با انقلاب سفید و حذف طبقه ی فئودال و متحدان روحانی آنان، با طراحی وزیر اقتصاد وقت، علینقی عالیخانی، انقلاب صنعتی ایران در دهه ی ۴۰ شکل گرفت، تاجران به کارآفرینان بدل شدند و طبقه ی متوسط شهری صنعتی در ایران پدیدار شد. اما با افزایش بهای نفت، فیل سلطانی پهلوی یاد هندوستان استبداد کرد و سوسیالیسم از در حکومت و دیوار اپوزیسیون وارد شد و لیبرالیسم نوپای ایرانی را نابود کرد. با وجود انقلاب و جنگ، همهی دریچه های صنعتی شدن و شهری شدن مناسبات سیاسی و اجتماعی بسته شد و پرولتاریا و شبه پرولتاریا و شبه بورژوازی دولتی تقدیس شد. دوم در دهه ی نسبتا طلایی ۷۰ اما این تجربه تا حدودی تکرار شد. پرچمدار آن اکبر هاشمی رفسنجانی بود که جمهوری دوم را با اقتدار نسبی نهاد ریاست جمهوری تأسیس کرد و به خصوصی سازی اقتصادی روی آورد. هر چند هاشمی اشتباهات مهمی کرد و تقدم آزادسازی بر خصوصی سازی را رعایت نکرد، اما به نوعی احیای رویای انقلاب صنعتی را در سر می پروراند و مطابق معمول همه ابعاد انقلاب اسلامی سعی کرد مفاهیم مدرن را اسلامیزه کند تا این مفاهیم مشروع شوند. بنابراین این بورژوازی را هم ما بورژوازی اسلامی نام گذاشته ایم. با وجود این، عدم انضباط ذهنی و آشوبهای اجتماعی مانع از تکوین بورژوازی اسلامی شد.