این داستان زندگی پسر یتیمی است که سرایدار یک مجتمع شلوغ در شهر ناپل ایتالیا از او نگهداری میکند. یک روز زیرزمینی مخفی پیدا میکند، اما آن را مثل رازی برای خودش نگه میدارد. وقتی بزرگتر میشود میفهمد زیرزمین درواقع، مخفیگاه فراریهای جنگ بوده است. بعد از اینکه عشق را برای اولین بار تجربه میکند، میفهمد که هر چیزی بهایی دارد و گاهی برای رسیدن به آرزوها حتی باید خون ریخته شود.