درک فالون یک پسربچه دوازده ساله عاشق اسکیت بورد تبدیل کلمات به تصویر و متنفر از کتاب است. حتی با شکلات و تشویق های مامان هم حاضر به خواندن نیست. یک بار که برای نخواندن کتاب در حال فرار از دست مامانش است بریدهی روزنامه ای پیدا می کند تیتر روزنامه در مورد غرق شدن دختر نوزده ساله ای در ساحل است. آن دختر پرستاری است که در دوسالگی یک شب از درک نگهداری کرده است. درک از وجود آن بریده ی روزنامه در انباری تعجب می کند و سعی می کند این راز را بفهمد آیا درک باعث مرگ او شده است؟ درک برای حل معما به همراه خانوادهاش به همان محل می رود و حالا یک سوژه ی ناب برای نوشتن دارد.
اگر به ماجرای درک علاقه دارید با او و زندگی من مثل یک کتاب» همراه شوید.