ای مانده در محاق افق مثل ماه نو آه ای خیال خامِ سمج از سرم برو
کاری مکن دوباره دلم زیر و رو شود این آتش نهفته به جان را مکن الو
دندان فرو مکن به تنم فکر لعنتی نای مرا مگیر، درون سرم مجو