در این مقدمه که باید به شمه ای از احوال و آثار فکری نیچه» اقتصار کنیم نمی توان دریا را در کوزه آورد. فقط چند بار خواننده را به ژرفی های هولناک می برم تا با من غوطه زند و چند کف از بحر متلاطم افکار بدیع او را می آورم تا مزه ای از آنچه از این به بعد در انتظار آن است داشته باشد.
چون نیچه اظهاراتی دارد که ویژۀ بت شکن هاست و بت شکنی در مشرق زمین قراین بسیار دارد ما بهتر او را خواهیم فهمید چه هر که در مشرق آمده و کسی بوده، کمابیش بت شکن بوده است.
اروپائیان او را بیشتر از لحاظ ادبیات و از لحاظ حکمت می فهمند نه همچون ما از لحاظ بت شکنی بت شکنی عکس العمل های شدید دارد بت شکن اگر پیش ببرد مورد پرستش واقع می شود و اگر ببازد مورد لعن و طعن و شکنجه و کشتن. «نیچه» به یقین هنوز نباخته است.
عقیده من این است که او کاملاً به آثار فکری شرقی و آنچه در این آسیای بزرگ به ویژه در عربستان و ایران در عصر پیغمبر اکرم و در فِرَقِ اسلامی واقع شده است واقف گشته و ما حصل را از لحاظ نظر و با عباراتی که خاص اوست بیان کرده و همچون لرزه های شدید زلزله، پایه های فرهنگی پوسیده و کهنه را به فروریزی آورده است.