ایوری گرمبز برای آیندهای بهتر برنامهریزی کرده است: از دبیرستان جان سالم به در ببرد، بورسیه بگیرد و برود. ولی آیندهاش در یک لحظه تغییر میکند؛ وقتی توبیاس هاثورن، میلیاردر مشهور، میمیرد و عملا تمام ثروتش را برای ایوری به ارث میگذارد. گیر کار کجاست؟ ایوری به هیچ وجه نمیداند چرا این کار را کرده ... یا حتی توبیاس هاثورن کیست. ایوری برای دریافت ارثیهاش باید در عمارت وسیع و مملو از راهروهای مخفی هاثورن ساکن شود، جایی که هر اتاقش اثری از پیرمرد و عشقش به معما، چیستان و رمز دارد. از بخت بد ایوری، خانوادهای که توبیاس هاثورن از ارث محرومشان کرده هم در آن عمارت زندگی میکنند. از جمله چهار نوه هاثورن: پسرهایی خطرناک، جذاب و بسیار باهوش، که با این انتظار بزرگ شدهاند که روزی میلیاردها دلار به ارث خواهند برد. آنها ایوری را آخرین هیجان پدربزرگشان میبینند: معمایی پیچیده، چیستانی که باید حل شود. ایوری که در دنیای ثروت و امتیازات - جایی که خطر هر لحظه در کمینش است - گیر افتاده، باید در این بازی فقط برای زنده ماندن شرکت کند.