آدم ها به ناگاه و بدون هیچ رد و نشانی ناپدید نمی شوند …
شلبی تبو اولین کسی است که گم می شود. مدتی بعد، مردیت دیکی و دختر شش ساله اش، دلیلا، هم فقط چند بلوک آن طرف تر، در همان محلی که شلبی آخرین بار دیده شده ناپدید می شوند. رخ دادن این اتفاقات در محله ای که زمانی در آرامش و امنیت کامل بود، موجب ترس و دلهره ی زیادی می شود. آیا این حوادث باهم ارتباطی دارند؟ پس از جست و جویی دشوار که بهجای رسیدن به جواب، منجر به مطرحشدن سوالات بیشتری می شود، این پرونده درنهایت بی نتیجه می ماند.
حالا بعد از یازده سال، دلیلا به شکلی ناگهانی و در اوج ناباوری همه برگشته است. همه می خواهند بدانند چه اتفاقی برای او افتاده، اما هیچ کس برای فهمیدن حقیقت شوکه کننده آماده نیست …