در سرآغاز هزاره سوم، باور به درستی و ثمربخشی سحر و افسون دیگر بخشی از خط فکری تمدن باختر نیست. امروزه با وجود علاقه به جنبش خدانشناسی مدرن، تصاویر جادوگران و شعبده بازان، لااقل برای بسیاری از مردم از صحنه ملی غایب هستند و فقط به کتاب های داستان تعلق دارند. به هر روی، این مطلب همیشه صادق نبوده است و حتی هم اکنون در بخش هایی سوای باختر که تکنولوژی نتوانسته است بر روند کشاورزی سنتی فائق آید یا عدالت اجتماعی و رفاه مادی را تضمین کند، اعتقاد به جادو هنوز پابرجاست که همانندی های آشکار و قابل ملاحظه ای دارد با آنچه اروپاییان در ابتدای دوران جدید به آن باور داشتند. این امر حاکی از آن است که در تاریخ جادوپروری در اروپا هنوز چیزهایی به ویژه غم انگیز و اندوهبار وجود دارد. در فراخنای حدود 200 سال که از اواخر سده پانزدهم آغاز شد، تعداد فراوانی از مردم که بیشتر آنها زن بودند، به اتهام جادوگری تحت پیگرد قرار گرفتند. حدود 40000 نفر از آنها به اعدام به شیوه زنده سوزی، دار زدن یا با شمشیر جلاد محکوم شدند، در حالی که تعداد نامعلومی از قربانیان دیگر از سوی همسایگان خود به تحمل نوعی کیفر محکوم شدند بدون اینکه نقشه ای از پیش داشته باشند، از قبیل یورش همگانی، حلق آویزی (بدون محاکمه) و طرد از جامعه.