در این روزهای فلاکتبار، تمام تاریخ اسپانیا چیزی جز «افسانهی سیاه» نیست. زندگی ما یکی از حلقههای جهنم دانته است. حلقهی خشم و شرم. از گشنگی میمیرم، اما خوشحالم که بخشی از این بالماسکهی غمگین نیستم. حرفهای این مردم را شنیدی، پیرمرد رذل؟ تو هم مثل آنهایی. بدتر از آنهایی، چون به خاطر یک سکهی ناچیز پاورقی مینویسی و مروج ادبیات نازلی. لاتینو، ای نویسندهی بدبخت داستانهای بیمایه، مرا ببر روی پل مادرید. دعوتت میکنم که با یک پرش سریع از نو متولد شوی.