فریدریش فون هایک، یکی از نظریهپردازان اجتماعی قرن بیستم است که احتمالاً بیش از هر نظریهپرداز دیگری حقانیت خود را در نتیجهی وقایعی که رخ داد محرز و مسلم دید، دستکم در اعتقاد اصلی و محوری خویش. او همچنین بیش از هر فیلسوف سیاسی معاصر دیگری شخصاً نفوذ و تاثیر سیاسی چشمگیری داشت. هایک در آثارش به برخی از دشوارترین و هولناکترین مسائل عصر میپردازد و سعی در روشن کردن آنها دارد؛ و این کار را در چارچوب اندیشهای به انجام میرساند که متفکران کلاسیک لیبرال پی ریخته بودند. او در صورتبندی تازهی لیبرالیسم کلاسیک موفق میشود مجموعهای از اندیشهها را شکل دهد که بهاندازهی اندیشههای نویسندگان کلاسیک لیبرال قدرتمند است و درعینحال در برابر نقدها از خود لیبرالیسم کلاسیک مقاومتر.