استالین سراغ تصفیهی آدمها میرفت و آنها را میکشت، اما در چین این فکر است که باید منهدم شود، باید بیرون آورده شود، به معرض تماشا گذاشته شود و لگدمال و حذف شود. چنین چیزی نیازمند تقبیحی سختگیرانه است که مردم متعهدانه تکرارش میکنند همانند حضاری که در پاسخ به وزیر شعار سر میدهند. میگویند تکتک پیامدهای نامطلوبِ گذشته زیر سر لیو شائوچی بوده، و مقصر تمام پسرفتهای کنونی هم خودِ اوست. اگر برداشت محصولی ضعیف بوده، بیماریای شایع شده، تهدید خارجیای در کار است، یا کماکان مخالفان به هنگکنگ فرار میکنند، تمام اینها کار «کلاهبرداران و جنایتکاران لیو شائوچیست» است که پنهانی راهی پیدا میکنند تا تودههای متفکر واقعی را از راه راست منحرف کنند. حتی افراطکاریهای گارد سرخ در طول انقلاب فرهنگی کار نفوذیهای تجدیدنظرطلبی است که آنها را به اعمال خشونت تحریک میکردند. به مردم تئوریِ توطئهی شیطانی را میآموزند چون سادهترین چیزی است که میتوان به خوردشان داد و اینگونه حزب و رهبرانش هیچگاه در قبال خطاها و شکستها مسئولیتی ندارند.