به کجا چنین شتابان؟ مجموعه ای است از هفده داستان کوتاه که درون مایه همه آنها خاطرات خوشی است که نویسنده از پشت میز نشستنهایش در مدرسه دارد؛ چه روزگاری که درس میخوانده و چه روزهایی که درس می داده. داستانهای این مجموعه احساسی عاطفی با زبانی ساده و طنزآمیز و در عین حال با نثری پاکیزه و آراسته به آرایه های ادبی روایت شده اند.
نویسنده در مقدمه کتابش یادآوری کرده: «مجموعه داستان به کجا چنین شتابان؟ پیشکشی است به پدر خودم، به پدر شما و به تمام پدران این مرزوبوم که گرچه حتی گاهی بیش از مادران دل در گرو مهر فرزندانشان دارند خیلی وقت ها به هر دلیلی که هست از ابراز آن ناتوان اند.»