تارا دختری مضطرب است که مدام از خودش میپرسد: “اگه سگم گم شود چی؟”
“اگه مشقم را فراموش کنم چی؟”
“اگه خورشید دیگر نتابد چی؟”
ووو
تا اینکه یک روز “اگه… چی؟” هایش آنقدر زیاد میشود که ممکن است دم اجرای پیانوش بزند زیر گریه.
کتاب را ورق بزن تا ببینی تارا توانست با “اگه… چی؟” هایش مبارزه کند و اجرای پیانویش را تمام کند یا نه.