چیزی درون ما وجود دارد که یادگیری را برای خودش میخواهد، حتی اگه جرقهی اهداف آن کوچکتر باشد. اما احتمال استفاده از ریاضیات یا علوم یا ادبیات با هدف پول، نمره، عشق یا قتل، زندگی متفکرانه را تعریف نمیکند. خواندن، محاسبه یا یادگیری با روحیهای متفکر، امری حیاتی و مهم است. تمرکز بر این موضوعات ضروری نیست. آدمی میتواند درحین فعالیتهای مختلف یاد بگیرد و از یادگیری لذت ببرد. آیا لازم است به انگیزهای که ما را هدایت میکند و روحیهی متفکر، به چشم چیزی بیشتر از موضوعات معمول نگاه کنیم؟ شاید بهتر است بگوییم عشق به یادگیری میتواند در هر فعالیتی، از جمله کارهای روزانه، تماشای مسابقات ورزشی، بیرون بردن زباله و خواندن اخبار زرد وجود داشته باشد، به شرط آنکه به صورت متفکرانه انجام شود و فرد از یادگیری لذت ببرد.