رنگ آبی همیشه تنها زندگی میکرد. تنهایی باعث شده بود فکرهایش هم کمکم آبی شود. او همه چیز را آبی میدید. حتی فکر میکرد، اگر مجبور شود صحبت کند، کلمههای آبی از دهانش بیرون میریزد، بالاخره از این وضع خسته شد و به فکر چاره افتاد.