شخصیت اصلی رمان «کلرامبو» شاعری فرهیخته و روشنفکر و حامی صلح و عدالت و نیز سادهدل و خوشقلب و آسانگیر و احساساتی، به نام کلرامبو، است که وقوع جنگ یکباره او را دچار احساسات و افکاری ضدونقیض میکند.
وقایع رمان «کلرامبو» در فرانسۀ دوران جنگ جهانی اول اتفاق میافتد. البته رومن رولان خود در مقدمهای که بر این رمان نوشته است تأکید میکند که قصد اصلی او از نوشتن رمان «کلرامبو» پرداختن به موضوع جنگ نبوده و موضوع این رمان «بلعیده شدن روحِ فردی در گردابۀ روح تودۀ مردم است». رولان در این مقدمه از انواع ایدئولوژیهایی که تودهها را کورکورانه دنبال خود میکشانند، از میهنپرستی متعصبانه گرفته تا یکپارچهگرایی سوسیالیستی و ...، با لحنی نقادانه یاد میکند و ضرورت حفظ و تقویت فردیت و آزادی فردی، دربرابر افکار عمومی، را یادآور میشود و این را که انسانِ راستین نباید از تنها ماندن بترسد و خود را، از وحشت تنها ماندن، همرنگ جماعت کند. رولان در مقدمۀ رمان «کلرامبو» میگوید که انسان باید یاد بگیرد که، در صورت نیاز، خلاف جریان شنا کند و خلاف باور و اندیشۀ جمعی فکر و عمل کند. او در رمان «کلرامبو» اینها همه را، از خلال داستانی دربارۀ موضع یک شاعر و روشنفکر بورژوای سادهنگر به جنگ و بهشیوهای رندانه و با طنزی پخته و نقادانه، بیان میکند.