هر روز تعدادی از آجرهای دیوارهای شهر گم میشود و شهردار خیلی خیلی عصبانی است. اهالی شهر هم نگراناند چون با گم شدن آجرها صداها، رنگها، و بوهای عجیبی وارد شهر شده است. اما وقتی دزد آجرها پیدا میشود، مردم فکر میکنند شاید وقت تغییر است و شاید شهردار هم باید عوض شود.