کتابخانهٔ سیار شبانه روایت زنی است که یک نیمهشب با کتابخانهٔ سیار مرموزی مواجه میشود که شامل تمامی کتابهایی است که از کودکی تاکنون خوانده. همهشان آنجایند؛ از پِت خرگوش گرفته تا آناکارنینا و سورِ عریان... حتی کتاب رنگینکمان جاذبه که خواندنش را نصفه رها کرده. این کتابخانه درست مانند یک آلبوم عکس بازتابی از تمامی خاطرات کودکی، نوجوانی و جوانی زن است. اما سپیدهدم، وقتی او ناباورانه و مشتاقانه میان کتابها غوطهور شده، ساعت کاری کتابخانهٔ سیار شبانه پایان میگیرد و بعد کاراوان در خم خیابان ناپدید میشود. مواجههٔ زن با خودِ گذشتهاش و تمامی لحظاتی که با آن کتابها گذرانده، اشتیاق دیدار دوبارهٔ آن کتابها و مرور خاطراتش، او را وامیدارد تا نیمهشبها به جستوجوی کتابخانهٔ سیار شبانه برآید. اما نه کسی تابهحال آن کتابخانه را دیده و نه کسی حرفش را باور میکند. ولی او همچنان جستوجوی شبانهاش را ادامه میدهد... تصور کنید نیمهشب، در خیابانی خلوت، در کاراوانی قدیمی همهٔ کتابهایی را که تاکنون خواندهاید، یکجا ببینید. حتی کتابهایی که عنوانهایشان را از یاد بردهاید... شاید شما هم دوست داشته باشید کتابدار چنین کتابخانهای شوید.