با با بزرگ همیشه برایم قصه می گفت. من هم مینشستم و با تمام وجود به قصه هایش گوش میکردم. اما هربار که از او می پرسیدم: بابابزرگ چرا موهایت سفید است؟ میزد زیر خنده. حالا نخند و کی بخند!