ایوِت اولین داستان از مجموعهای به همین نام است که در 1884 منتشر شد. مارکیز اُباردی مادرِ دختر زیبایی به نام ایوِت تصمیم دارد پای دختر بیتجربهاش را به محفل خود باز کند که تنی چند از مردان برجسته و ثروتمند جامعه در آن آمدوشد دارند. ژان دو سروینی یکی از این مردها، سخت دلباختۀ این دختر میشود، ولی میخواهد که او به لحاظ برخورداری از مرتبۀ اجتماعی پایینتر، فقط در حد یک معشوقه برایش نقش ایفا کند. ایوِت برخلاف میل مادر، در مقابل اغواگریهای این مرد مقاومت میکند. نویسنده با اعتقاد راسخ به اینکه دوستی میان آدمیان چیزی جز خدعه و نیرنگ نیست، در ادامۀ داستان با چیرهدستی به نحوۀ رویارویی این دخترِ سادهدل اما هشیار با وعدهووعیدهای وسوسهانگیز میپردازد.