موریارتی قبل از اینکه رقیب شرلوک باشد، با اطمینان از اینکه اشراف فاسد به نتیجه می رسند، با سیستم طبقاتی ناعادلانه در لندن مبارزه کرد. اما حتی خوشنیتترین نقشهها هم میتوانند از کنترل خارج شوند – آیا رویای موریارتی برای جهانی عادلانهتر و برابرتر، او را به یک قهرمان… یا یک هیولا تبدیل میکند؟
ویلیام جیمز موریارتی پس از موفقیت در ایجاد جای پایی در دورهام و پاکسازی شهر از برخی فسادهای آن، لندن را مورد توجه قرار داد. برای رسیدن به آنجا، او به کمک برادرش آلبرت نیاز دارد. اما در حالی که ویلیام در راه لندن است توسط گروهی از تبهکاران ربوده می شود! آیا آلبرت می تواند به موقع او را نجات دهد؟