در آغاز داستان، مایا، دختری که اهل پرتغال بود، از زندگیاش ناراضی بود، اما نمیدانست چگونه آن را تغییر دهد. در دام ترس، شک و تردید و افکار منفیاش گرفتار شده بود و هرگز باور نداشت روزی صاحب زندگی شود که عاشق آن باشد. ممکن است هنگام خواندن این کتاب احساس نارحتی کنید. بخصوص اگر گاهی در زندگی به خودتان سخت میگیرید و از محدودیتهایی که خودتان به وجود آوردهاید، دست نمیکشید. ممکن است نارحتی و دلخوری مایا را احساس کنید، او را مورد قضاوت قرار دهید، یا حتی خودتان را به دلیل اشتباهات مشابه با او مورد قضاوت قرار دهید. به هر حال وقتی در این سفر به مایا میپیوندید، درک خواهید کرد در زندگی چگونه رفتار کنید و همانطور که او میپذیرد و به او عشق میورزید و با رنجهایش همدردی میکنید، میآموزید که بدون قید و شرط عاشق خودتان نیز باشید. البته عشق بیقید و شرط یکی از عمیقترین و اساسیترین رازهای خوشبختی است.