هر شیء یا متن باستانی به مثابه سندی است که میتواند روشنگر گذشته نوع بشر باشد. «جعلی» خواندن اینگونه آثار بدون دقت و توجه کافی، در حقیقت به معنی پاک کردن اطلاعات بالقوه سودآور است. متاسفانه بسیاری از پژوهشهای امروزی با رویکردی تکبعدی، یا نسبت به رد اعتبار یک سند اقدام میکنند، یا با همان رویکرد، نظریههایی را بر اساس سوگیریهای از پیشتعیینشده ارایه میدهند. هدف نویسنده در این کتاب، نشاندادن ضعف و ناکارآمدی روشهای تکبعدی، چه درباره اشیای باستانی و چه درباره اسناد نوشتاری است، و اینکه چگونه متخصصان مغالطه کرده و متن یا دادههای علمی را به گونهای تفسیر میکنند که با سوگیریهای شخصیشان همخوانی داشته باشد.مباحث این کتاب به نوزده بخش، به همراه یک موخره و یک ضمیمه تقسیم شده است. در هفت بخش آغازین، به بررسی دعاوی مبنی بر جعلیبودن آثار متعدد سیمین و ارتباطشان با درک اشتباه از تکنیکهای فلزکاری و برداشتهای نادرست از زبانشناسی تاریخی (متنشناسی) پرداخته شده است. دیگر بخشهای کتاب به بازخوانی تاریخ مادها، هخامنشیان و ساسانیان اختصاص دارد، همچنین دشواریهای فهم اوستا، که همگی به واسطه اطلاعات بهدستآمده از آثار و منابع نویافته حاصل شده است. در پایان هم نقصهای پیمان «یونسکو» در رابطه با میراث فرهنگی، در ضمیمه کتاب بررسی شده است.