هگل متفکری مدرن و نظام مند است و اندیشه اش در ارتباط با روایت های عظیم غایت شناختی. در مقابل فوکو متفکری پسامدرن و پساساختارگر است اما به رغم تمایزات مابین آنها، اندیشه های هر دو ضمن ارتباط مشترک با فلسفه از بعضی تمایزات و دوگانی های فلسفه ی سنتی با عنوان های: سوژه / ابژه؛ تئوری / عمل؛ عام / خاص؛ علت / ماهیت؛ و ذهن و بدن فراتر می رود. هدف نویسنده در این کتاب مقایسه و نشان دادن تمایزات و تشابهات پدیدارشناسی هگل و تبارشناسی فوکو است؛ که اولی ریشه در تجربه ی آگاهی انسان دارد و دیگری سرمنشأش به تبارشناسی اخلاقی نیچه می رسد و به زعم نویسنده هر دو روی کرد با فراروی از تفلسفات سنتی، استوار به دانش غیر بنیادی هستند.