رمان دکتر ژیواگو شکست درخشان پاسترناک بود. می توان گفت باریس پاسترناک تقریباً در تمام زندگی خود دکتر ژیواگو را می نوشته. ایدۀ خلق رمان هم زمان با اولین اشعار شاعر در ۱۹۱۲ به ذهنش خطور کرد. او چند بار برای خلق اثری منثور تلاش کرد، مثلاً کودکی لووِرس و اسپکتورسکی در واقع سیاه مشق های او برای نوشتن رمانی بودند که همیشه در ذهن داشت. پاسترناک کمال گرا زمانی شیفتۀ موسیقی بود و برای فراگیری آن از هیچ تلاشی فروگذار نکرد در نهایت به این نتیجه رسید که گوش موسیقایی خوبی ندارد و نمی تواند در این زمینه به کمال مطلوب برسد. دوستانش می گفتند باریس هرگز به حد وسط و میان مایه بودن رضایت نمی داد. در زمستان ۱۹۴۵ شاعر بار دیگر نوشتن دکتر ژیواگو را از سر گرفت. هدف او خلق متنی جامع بود، که تجسم همۀ تجربیات زندگی و دیدگاه های او باشد. پاسترناک برای این کار از دورۀ کوتاه پس از جنگ بزرگ داخلی (۱۹۴۰-۱۹۴۵) الهام گرفت، زمانی که به نظر می رسید زندگی مردم شوروی پس از پیروزی در جنگ دیگر نمی تواند مانند گذشته باشد.