در حال حاضر، جهان به شرکتهای مسئولیتپذیری نیاز دارد که شمشیر خود را برای مقابله فعال با چالشهای اجتماعی و بهتر کردن زندگی بیرون میکشند. برندها مدعیان مهمی در مبارزه برای تحقق عدالت اجتماعی هستند زیرا قدرتمندترین سلاح یعنی مصرفکنندگانشان را در اختیار دارند.شرکتهایی که فقط از انجام کارهای اهریمنی مثل تولید زباله و پلاستیک کمتر خودداری میکنند در بلندمدت دوام نخواهند آورد چون مصرفکنندگان از شرکتها و برندهایی که انتخاب میکنند، انتظار بیشتری خواهند داشت و به آن برندهایی وفادار خواهند ماند که واقعا به ساخت دنیایی بهتر برای کودکان آینده کمک میکنند. این کتاب مسیر روشنی را نشان میدهد که برندها باید در سفر گسترش ماموریتهای اجتماعی تاثیرگذار و هدایت رشد کسب و کار خود طی کنند. نویسنده این کتاب را برای تغییر مفهوم بازاریاب بودن و الهام بخشیدن به نسل جدید بازاریابها نوشته تا وارد میدان شوند و برای هدف اجتماعی، رضایت بلندمدت خود و افزایش قدرت برندشان کار کنند. او با بیان شواهدی از مصاحبهها و داستانهای بیش از صد مدیرعامل، رهبر فکری و مدیر برند، مدل جدیدی را ارائه میکند که سازمانها میتوانند برای هدفگذاری در راهبرد رشد خود از آن پیروی کنند و نشان میدهد که چگونه میتوان فاصله میان گفته برنده و عمل برند را از بین برد. در این کتاب میخوانید که چگونه برند صابونی به نام لایفبوی، بهداشت را به یک میلیارد نفر آموزش داد، یک برند نوشیدنی با خشونت جنسیتی مبارزه و یک برند خمیردندان با غیبت از مدرسه مقابله میکند. و ماموریت اصلی برندها دقیقا همین است: تبدیل زمین به جای بهتری برای زندگی برای همه.