حکومتی که برای درست عمل کردن لازم است رهبرانش فیلسوفان یا اخلاق مداران باشند حکومت بدی است حکومت خوب، حکومتی است که صرف نظر از کیفیت اخلاقی رهبران و اتباع آن، باز هم درست عمل کند. این فضیلت شهروندان نیست که کیفیت حکومت را تعیین میکند بلکه این کیفیت حکومت است که غیر مستقیم فضیلت شهروندانش را تولید میکند پی یر فرانسوا مورو.
اسپینوزا در میانه عصر کلاسیک مناسبات مستقر میان حکومت فلسفه و دین را باژگون کرد درست هنگامی که انقلاب لغت شناسی خوانشهای متون مقدس را به چالش میکشید، فلسفه قدرت نیز به پرسشگری در باره نبوت معجزه کتابهای مرجع نوشتارهای مقدس و قوانین طبیعت به پا خاست این فلسفه از خاستگاه حکومت می پرسید قرارداد اجتماعی یا عواطف به مسائلی مانند جبارکشی و جایگاه حکومت در تاریخ آزادی اندیشه می پرداخت چگونه میتوان در عین استقلال فرد از ،حکومت استقلال حکومت را از گزند کلیسا نجات داد؟