هوموساکر، که در زبان لاتین به معنای «انسان مقدس» است، در حقوق روم قدیم به کسی اطلاق میشد که اگر کسی او را میکشت قاتل به شمار نمیآمد و با این حال امکان قربانی کردن او نیز وجود نداشت. به این قرار، انسان مقدس در چارچوب قوانین روم شخصی بود که بیرون از دایرهی قانون قرار میگرفت. آگامبن این تمثال را برای فهم رمز سیاست در دنیای مدرن احیا کرده است.
آگامبن در هوموساکر میکوشد مسئلهی امکانِ محض و بالقوگی و قدرت را به مسئلهی اخلاق سیاسی و اجتماعی در بستری پیوند زند که اخلاق مذکور شالودهی دینی و مابعدالطبیعی و فرهنگی سابق خویش را در آن از کف داده است. آگامبن تحلیلِ جستهگریختهی زیستسیاست را در نوشتههای فوکو رهنمای کار خویش میگیرد و با دیدی گسترده و باریکبین و مویشکاف حضور مخفی یا ضمنیِ برداشتی از زیستسیاست را در تاریخ نظریهی سنتیِ سیاست میکاود. او میکوشد نشان دهد از کهنترین رسالههای نظریهی سیاست، بهویژه در تلقی ارسطو از انسان در مقام حیوان سیاسی (یا شهرنشین)، و در سرتاسر تاریخ تفکر غرب دربارهی حاکمیت (خواه حاکمیت پادشاهان خواه حاکمیت دولتها) تا به امروز برداشتی از قدرت مستتر است، قدرتی مستولی بر «زندگی» انسان.