در جهانی که از اشکِ روشنایی زاده شده و تاریکی بر آن و تمام موجوداتش چشم طمع دارد.
هامان، فرزندی از نسل آبراهامها، میفهمد زندگی آن چیزی نیست که از کودکی آموختهاست و سختیهای زیادی دارد.
حال که جهان آمادهی جنگی بزرگ میان خیر و شر میشود.
هامان و دوستانش مجبور میشوند مسیرشان را در این وانفسا پیدا کنند و وارد جنگهایی ناخواسته شوند.
در پس تمام این اتفاقات، خادمان تاریکی و مارانهای روشنایی ارتششان را تقویت میکنند و برای ظهور منجی آماده میشوند.