روی سخن کتاب «چرا سوسیالیست نیستم» بیش از هرکس با برنی سندرز و دیگر کسانی در امریکاست که به سوسیالیسم گرایش دارند و نظام سوسیالیستی را نظامی آرمانی، بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، میدانند. این کتاب درواقع براساس احساس خطری نوشته شده که از فزونی گرایش به سوسیالیسم در امریکا برآمده است.
نویسندگان کتاب «چرا سوسیالیست نیستم»، نگران از گرایش روزافزون به سوسیالیسم در امریکا و در هشدار به کسانی که امروزه در آن کشور سوسیالیسم اغوایشان کرده است و جذب آن شدهاند، سوسیالیسم را بهمثابۀ یک شَر و یک دوزخ معرفی میکنند و، با شرح تجربههای عملی کشورها و نظامهای سوسیالیستی در جهان، مصداقها و نمونههایی برای اثبات دیدگاه خود ارائه میدهند.
کتاب «چرا سوسیالیست نیستم» نشان میدهد که سوسیالیسم، برخلاف وعدههایی که میدهد، فقر را ریشهکن و برابری را برقرار نمیکند. در این کتاب همچنین نشان داده شده که دولتهای سوسیالیستی چگونه آزادیهای اجتماعی و سیاسی شهروندان خود را سرکوب و نابود کردهاند و اقتدارگرایی را حاکم ساختهاند.
چهبسا این پرسش پیش بیاید که مگر کشورهای اسکاندیناوی و پیرو اقتصاد موسوم به «نوردیک» بهصورت سوسیالیستی اداره نمیشوند و چطور در این کشورها خبری از مسائلی نیست که کشورهایی مثل ونزوئلا و دیگر کشورهای سوسیالیستی نقاط دیگر دنیا با آنها مواجهند؟ در کتاب «چرا سوسیالیست نیستم» اما توضیح داده شده که کشورهای اسکاندیناوی، برخلاف تصور رایج، سوسیالیست نیستند و از رفاهگرایی پیروی میکنند و درضمن، این کشورها هم بدون مسئله نیستند.