کتاب “ The Lucky List “ نوشتهی “Rachael Lippincott” کتابی است در مورد امیلی. دختری که تا قبل از این همواره میپنداشت او و مادرش درزمرهی خوششانسترین افراد هستند تا اینکه سه سال پیش،اتفاقی رخداد که عکس این را ثابت کرد. مادر امیلی به بیماری سرطان مبتلا گشت و از آن روز به بعد، دیگر هیچ چیز به درستی پیش نمیرفت.
تابستان قبل از اتمام تحصیلات بود که دیگر تمامی امور به ویرانی گراییدند، پدر خانهای که مادر امیلی درآن ساکن بود را به حراج گذاشته و تمام وسیلههای مادر را تخلیهنمود. امیلی نمیتوانست در این مورد با کسی سخن بگوید مگر بلیک، دانشآموز تازهوارد مدرسه، که تقریبا هیچ از او نمیدانست.
در این بین امیلی لیستی از درون گنجه، با دستخط مادرش یافت و به تشویق بلیک که آن را همچون چالشی برای امیلی میپنداشت، با انجام امور داخل لیست خود را برای مقابله با ترسهایش آماده میکرد اما با پیشروی در لیست، همزمان دو حس متمایز را تجربه مینمود، حس نردیکیبه مادرش و حس پذیرش بخش رازآمیز شخصیت خود.