کتاب «گرای باقر»، خاطرات شفاهی باقر نیکسخن، دیدهبان لشکر 17 امام علی بن ابیطالب(علیهالسلام) در دوران دفاع مقدس است که به قلم شیوا و روان امیرحسین انبارداران به رشته تحریر درآمده است. اگر چه باقر نیک سخن تنها پسر خانواده است، اما عشق او به انقلاب و دفاع از آن، او را در 16 سالگی و در ماههای آغازین شروع جنگ تحمیلی، به سمت جبهه میکشاند و این حضور تا پایان دفاع مقدس ادامه مییابد. در طول این سالها تنها زمانی میشود باقر را در قم دید، که در مرخصی باشد و یا در حال نقاهت ایام مجروحیت. علاقه نیک سخن به دیدهبانی و حضور در دورههای آموزشی برترین دیدهبانهای نظامی کشور، کاری بودن، خودکفایی و استقلالش بدون تحمیل خواستهای به مسئولین مافوق، او را به دیدهبان مورد علاقه مهدی زین الدین تبدیل میکند و از آن پس همراه ثابت مهدی میشود برای حضور در مناطقی که لشکر باید در آن جا استقرار یابد. خاطرات باقر نیک سخن از آن جهت خواندنی است که منظر او با منظر سایر رزمندگان حاضر در 8 سال دفاع مقدس، یک تفاوت اساسی دارد و آن هم این که او اکثر صحنهها و لحظات حمله و دفاع را از ارتفاع برجکهای دیدهبانی تماشا میکند. همین باعث شده است تا قوه تحلیلش در نبردها با دیگران متفاوت باشد. از آنجا که باقر نیک سخن با دستِ بستۀ جمهوری اسلامی در تأمین مهمات سنگین برای ادوات و توپخانه کاملاً آشناست، هرگز به ماندن در بالای دکل دیده بانی اکتفا نکرده و در لحظات سخت و نفسگیر جنگ، کنار نیروهای خطوط اول قرار میگیرد و از آن جا گلولهها را هدایت میکند تا گلولهای هدر نرود.