«زندگی من» یکی از مهمترین و البته منسجمترین داستانهای چخوف است. داستان، روایتی است خواندنی از سالهای پس از قتل الکساندر دوم؛ سالهایی که تغییرات شگفتی در اوضاع اجتماعی و زمانهی روسیه رخ داد. روزگاری که برای بسیاری از مردم روسیه با عسرت و تهیدستی و نکبتِ فقر همراه بود، اما امید به روزهای پیش رو زنده بود و نفس میکشید…
«اگه آدم میخواد به حال جامعه مفید باشه، باید دور فعالیتهای معمولی و تنگنظرانه رو خط بکشه… قبل از هرچیز، آدم به تبلیغات همهجانبه و پرقدرت نیاز داره. علت اینکه هنر موسیقی، مثلا اینهمه پرقدرته چیه؟ علتش اینه که موسیقیدان یا خواننده تأثیر آنی بر هزارها آدم میذاره…»