وقتی در اواخر سال ٢٠١٩ ویروس جدید و عجیبی در بزرگترین شهر مرکزی چین ظاهر شد، یازده میلیون نفر سکنۀ این شهر خبر نداشتند قرار است چه بلایی بر سرشان بیاید. اما خیلی زود شایعاتی دربارۀ بیماری جدیدی پخش شد، مخصوصاً از جانب پزشکان. بلافاصله بیماران پشت ورودی بیمارستانها صف کشیدند. در ابتدا مقامات هر گونه نگرانی را رد کردند اما بعد تمام شهر را قرنطینه و مردم را در خانههایشان حبس کردند.
مورونگ شوییچن – یکی از محبوبترین نویسندگان چینی که از سال ٢٠١٣ به دلیل کتابها و مقالات صریحش در نیویورک تایمز توسط رژیم ساکت شده است – از پکن اخبار رسانههای دولتی را دنبال میکرد و در ذهنش نگران بدترین احتمالات بود. سپس در ٦ آوریل ٢٠٢٠، بیسروصدا به ووهان رفت، مصمم بود که ببیند پشت تصاویر قهرمانانه و از خودگذشتگیها و پیروزیهایی که دستگاه پروپاگاندای حزب کمونیست چین پخش میکند چه خبر است و ترس، سردرگمی و رنج مردم واقعی را افشا کند که در نخستین و سختگیرانهترین قرنطینۀ کووید ١٩ جهان به سر میبردند.
شهری در سکوت مرگبار بر داستانهای شگفتانگیز هشت نفر از ساکنان ووهان تمرکز دارد، از جمله پزشکی در خط مقدم، تاجری جدا افتاده از خانواده، داوطلبی که خودش را وقف بیماران و افراد در حال مرگ کرده و یکی از وفاداران حزب که برای هر چیزی توجیهی دارد. اگرچه حزب کمونیست چین تلاشهای زیادی را صرف بازنویسی تاریخ شیوع پاندمی در ووهان کرده است، مورونگ از طریق این روایتهای تکان دهنده و دست اول که به زیبایی نوشته شدهاند به ما میگوید که واقعاً چه اتفاقی در ووهان افتاد و کتاب بیهمتایی را دربارۀ نخستین روزهای پاندمی در اختیارمان میگذارد.