ظاهراً ریشهشناسی عامیانه پاسخی است به نیاز سادۀ انسان برای پیبردن به چرایی امور و پدیدهها. نیاکان ما با دیدن مناظر سترگ طبیعت وحشتزده میشدند و از آنجا که نمیتوانستند آنچه را میبینند، درک کنند یا ریشۀ آن را بیابند، دست به خیالبافی میزدند؛ یعنی چون نمیتوانستند علت آنچه را که موجب هراسشان است بیابند، برای آن علتی ساختگی میبافتند؛ مثلاً برای انسان بدوی طوفان و رعد نتیجۀ خشم قدرتی متعال بود. در قلمرو زبان نیز چنین برخوردی با واژههای ناشناخته میشود؛ نویسندگان و گویشوران سعی میکنند واژۀ ناشناخته را تجزیه و تحلیل کنند و اگر واژه به تفسیر تن نداد، بهاجبار آن را تغییر میدهند و گاهی نیز برای توجیه این تفسیر جدید افسانهها و شخصیتهای خیالی میآفرینند.
ریشهشناسی عامیانه یکسره بیارزش نیست و ما را با اندیشۀ پیشنیان دربارۀ واژهها و به تبع آن با نگرش آنان دربارۀ مقولات گوناگون آشنا میکند؛ همچنین همراه ریشهشناسیهای عامیانه، افسانهها و حکایتهایی نقل شده است که آگاهی از آن برای بررسیهای ادبی و مطالعات فرهنگ عامه بیفایده نیست؛ از اینرو نویسنده در این کتاب کوشیده است تعدادی از ریشهشناسیهای عامیانه را گردآوری شود.
کاربرد دیگر چنین کتابی میتواند یادآوری عامیانهبودن برخی از ریشهشناسیهای رایجی باشد که نمونههای آن را در برخی از کتابها و مقالات میخوانیم یا از زبان دوستان میشنویم؛ مثل تفسیری که از واژههای بیابان، زمین، رایگان و خدا میشود.