آبان است.
از هر گوشه شهر بوی بنزین و آسفالت سوخته می آید.
بازار مثل همیشه طودتر این بو به مشامش رسیده است.
بعضی کرکره مغازه را پایین داده اند و بعضی دیگر اهمیتی نمی دهند.
تکیه دولت اما امروز قیامت است.
کوچه ای بن بست در بازار قدیمی تهران که،روزگاری نه چندان دور،میزبان باشکوه ترین نمایش ها و تعزیه ها و مراسم بوده است.
رستگاری در تکیه دولت دومین رمان امیرحسین شربیانی است.
داستان روایتی متقاطع و پر هیجان از سرگذشت یازده شخصیت متفاوت است که از قضا امروز گذر همه شان به کوچه تکیه دولت افتاده است.