کتاب کمی بیشعور باشیم راه و رسم زندگی، موفقیت و خودباوری را در حوزه روانشناسی عمومی بررسی میکند. آیندهنگاری در روابط و پرهیز از روابط مبهم و عدم ورود به روابط حاشیهدار از مسائلی محسوب میشود که برای یک زندگی موفق لازم هستند. هرکسی باید یاد بگیرد که در هر موقعیتی تصمیم درست را بگیرد و در روابطش به مثابه ابزار دیگران نباشد.
زیاده روی در محبت کردن و بذل بخشایش به دیگران تا آنجا که فرد نیاز های اولیه و حیاتی خودش را به خاطر دیگران فراموش کند، نوعی عمر فروشی و آسایش فروشی به حساب میآید که همیشه مورد نقد و ایراد بوده است.
هرچند که در تمام جوامع بشری، نوع دوستی و شرافت نشانه کمال عقل و احساس و نماد شعور انسان ها به حساب میآید، ولی هنگامی که به خاطر ایثار و از خودگذشتگی برای دیگران فرصتهای زندگی را از خود دریغ کنیم و به زعم نویسنده به آچار فرانسه دیگران تبدیل شویم، امکان یک زندگی نرمال و طبیعی را از خود سلب مینماییم.
در تقابل عشق و عقل، مقولههای خود دوستی و دیگر دوستی، در مسیر زندگی هر فرد چالش های اجتناب ناپذیری شامل عوامل بیرونی و طبیعی وجود دارند که چگونگی رسیدن به مقصد را تعیین میکنند. باید از مسیر زندگی و اشتیاق به مقصد لذت ببریم. پس با لذت بردن از مسیر زندگی و اشتیاق رسیدن به مقصد میتوانیم تعادلی زیبا در زندگی ایجاد کنیم.
کتاب بی شعوری نقدی بر روش زندگی سراسر احساسی است که با رویکردی انگیزشی و بهره جستن از مفاهیم روانشناسی فردی تألیف شده است.