مووز فلنگان و خانوادهاش تازه به جزیرهی آلکاتراز آمدهاند. پدرش نگهبان زندان شده و خواهرش ناتالی قرار است به مدرسهای ویژه در سانفرانسیسکو برود. مووز برای تیم بیسبال سابقش دلتنگ شده و تلاش میکند که در مدرسهی جدید جا بیفتد. اما ناتالی، خواهر مووز مبتلا به اوتیسم است و متاسفانه در مدرسهی اسپینمارینآف پذیرفته نشده و امید والدینشان برای تحصیل او ناامید شده است.
حالا،مووز بعد از مدرسه، وقتی مادرش برای تدریس موسیقی میرود، مراقب ناتالی است. مووز باید هوای جیغکشیدنهای ناتالی و نیازهای ثابتش را داشته باشد. اما چالش بزرگتر پسرک، پایپر، دختر رئیس زندان است. او مووز را فریب میدهد تا در پروژهی کسب درآمدش، از طریق انجام خدمات لباسشویی برای دانشآموزان مدرسه، شرکت کند. آن هم با این وعده که آلکاپون، از زندانیان آلکاتراز، وظیفه شستشوی لباسها را بر عهده خواهد داشت….