شاید من علاقه ای بیمارگونه به قبرستان با شکوهی دارم که فرهنگ مسحور کننده ی اروپا را در خود جای داده است. شاید من متعلق به عصر خود نباشم شاید من با ایده آلیستهای افراطی اروپا محشورترم همان افرادی که در انسان شمردن خود اصرار می ورزند و از هدف زندگی سرنوشت و امکان تحقق یافتن آرزوها امیدوارانه سخن میگویند شاید من همچون مردان عصر حجر باشم که کتاب را شاهد چیزهای غیبی و سمبل قدرتهای ناشناخته میدانم شاید من انسانی هستم که زمان را با لحظات کشف و شهود میسنجم و شک و تردیدم بدان خاطر است که به یقین دست پیدا کنم شاید من از نسل جادوگران و ساحران عهد باستان باشم و احمقانه چنین می انگارم که زندگی انسانهای خلاق از جمله نویسندگان مانند انسانهای عادی نیست بلکه زندگی آنان توسط دستهایی غیبی هدایت میشود و با علم به این موضوع از این روست که انسانهای خلاق همیشه مطیع وفادار و لبریز از عشق و تقدیس هستند