کتابى که اکنون در زیر نظر خوانندۀ گرامى قرار دارد یکى از نفایس آثار ادبى جهان است و در عداد کتب کلاسیک قوم و ملت روس به شمار می رود.
این حکایتى است که فیلسوف اخلاقى روس، کنت لئو تولستوى در سال ۱۸۸۹ به نگارش آن آغاز کرده و پس از ده سال یعنى در سال ۱۸۹۹ انتشار یافته است.
اصل آن تفصیل سرگذشتى است که مؤلف ارجمند از روى یک واقعۀ حقیقى اخذ کرده، یعنى حادثۀ غریبى وقتى در یکى از نواحى مسکو واقع شد و دادستان محکمۀ دادگسترى ناحیۀ محلى در نواحى سن پترزبورگ آن را براى تولستوى حکایت کرد. چگونگى آن سرگذشت طبع وقاد و ضمیر فروزان آن حکیم اخلاقى را چنان برانگیخت که آن را به صورت افسانه و رمان درآورد و به آن نام رستاخیز نهاد.
در طول مدت ده سال هر وقت حال و وجدان او را تحریک می کرده قسمتى از آن کتاب را به رشتۀ تحریر می آورده و گاهى نیز مدتها از آن منصرف می شده است.
سخن سنجان برآنند که سرگذشت شخصى و تاریخ وقایع نفسانى نویسنده نیز شباهتى با قسمتى از این حکایت داشته است و از این سبب همواره یاد آن وقایع او را دچار دودلى و تردید در انجام تحریر کتاب می کرده است.