هر روایتی از آزادی یک برهۀ تاریخی خاص را بهعنوان نقطۀ آغاز داستان خود برمیگزیند. در روایت نقلشده بهوسیلۀ آنتونی گرِیلینگ، نویسندۀ کتاب به سوی فروغ آزادی، نقطۀ آغاز قصۀ بلند آزادی پیکرهای شعلهور کسانی است که در آتش کینه و تعصب دادگاههای تفتیش عقاید سوختند و خاکستر شدند. اما آنان، بهعنوان نخستین شهدای راه آزادی در دوران جدید، درواقع شمعهای فروزانی بودند که با طلب کردن آزادی مذهبی، و ایجاد رخنه در حاکمیت مطلقالعنان کلیسا، راه را برای طرح مطالبات آزادیخواهانه بعدی در همۀ عرصهها، اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، گشودند و آغازگر فصلی نوین و درخشان در تاریخ بشریت شدند.
| در روایت گرِیلینگ، که با تمرکز کامل بر غرب دربرگیرندۀ یک بازۀ زمانی حدوداً پانصدساله است، شعلهای که متعصبان مذهبی در آغاز عصر جدید برافروختند ناخواسته به چراغ روشنی برای حقطلبان بدل گشت، تکاپویی بهغایت پرهزینه اما بینهایت ارزشمند که با گذر از انواع و اقسام جنبشهای آزادیخواهانهـ حقطلبانۀ مذهبی، سیاسی، کارگری و مدنی، سرانجام در قالب سند دورانساز اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به بار نشست. به دید نویسنده، یادآوری این تاریخ پرفرازونشیب وقتی ضروریتر میشود که بدانیم هرچند آن نهال شکننده، با مراقبتهای دلاورانۀ زنان و مردانی از همۀ سِنین و سُنن، اکنون به درختی تناور تبدیل شده است، اما درصورت کاستی گرفتن آن مراقبتها بیم آن میرود که به بهانههای مختلف گرفتار خزانها و آفات مهلک گردد.