شاگرد شفاگر داستان دختری بهنام رز را روایت میکند که شفاگر قلعۀ هاگنهایم او را بهعنوان کارآموز و دستیار خود برگزیده است. رز که دختر مردی هیزمشکن است باید این فرصت را دریابد تا خودش را ثابت کند. برای او شکست بهمعنای بازگشت به خانه و ازدواج اجباری با یکی از خواستگاران پیریست که مادرش برایش در نظر گرفته است. اما وقتی لرد هامْلین، پسر بزرگ دوک، مجروح میشود، این رز است که باید زخم او را مداوا کند. زمانی که برای التیام زخم لرد جوان تلاش میکند، حسی را تجربه میکند که پیشتر هرگز حس نکرده است. اما عاشق شدن ممنوع است، چراکه لرد هامْلین با دختر جوان دوکی پیمان نامزدی بسته است که از دست جادوگری اهریمنی در مخفیگاه بهسر میبرد. رز که اکنون در زندگیاش دچار سردرگمی شده، ناچار است نخستین قدم را برای کشف سرنوشتش بردارد.