هوا تاریک شده بود و دخترک چشم به آسمان داشت. او منتظر ستاره دنباله دارد بود. منتظر بود ستارهی دنبالهدار را ببیند تا آرزو کند تا ستاره هم آن را برآورده کند.
دخترک همان روز صبح توی مدرسه که خبر آمدن ستارهی دنبالهدار پیچیده بود، از بچهها شنیده بود که هنگام دیده شدن این ستاره هر کس آرزویی کند برآورده میشود. اما به شرطی که این راز را باکسی در میان نگذارد.
دخترک یک عروسک میخواست…