تولد پانصدسالگی زره تسخیر شدهای به نام سرهوریس نزدیک است و آرمنته و دوستش وندا میخواهند هدیهای به او بدهند.
این دو، شمشیر عتیقهای در زیرزمین خانهی تسخیر شده پیدا میکنند اما آب دریا دارد بالا میآید و هر لحظه ممکن است آرمنته و وندا در زیرزمین آب گرفته گیر بیفتند.
!چی؟ هدیهی تولد برای یک روح پانصد ساله؟
انجی سیج در خانهای بسیار قدیمی در انگلستان زندگی میکند، جایی اسرارآمیز و جادویی که دور تا دورش پر است از باتلاق، بنادر باستانی و قلعههای مخروبه.
محلهای که هم برای زندگی و هم برای نوشتن فوقالعاده است و خیلی هم بیشباهت به خانه و محلهی آرمنتهی جنزده نیست!